اعتماد...

اگر قرارباشد کاری کنی که دیگران به تو اعتماد کنند ؛ باید احساس کنی که تو هم می توانی به آنهااعتماد کنی ؛ حتی وقتی درتاریکی هستی ؛ حتی وقتی داری سقوط می کنی!

*کتاب "سه شنبه هاباموری -صفحه33

پ.ن(1):استاد موری برای ما(دانشجویان سال اول جامعه شناسی) تمرینی درنظرگرفته ؛ازما می خواهد پشت به هم بایستیم وبعد آنقدربه عقب متمایل شویم که اگردانشجوی پشت سری مارانگیرد ؛زمین بیفتیم!برای اغلب ما تمرین دشواری است؛نمی توانیم بیش ازچنداینچ خودمان رابه عقب متمایل کنیم.ازروی خجالت می خندیم.سرانجام یکی ازدانشجویان ؛ دستهایش راروی سینه گذاشته چشمانش رامی بندد وبدون ترس ولرزبه عقب متمایل می شود.برای لحظه ای یقین می کنیم که به زمین درمی غلتد امااین اتفاق نمی افتد!دانشجویی که پشت سرش ایستاده اورا می گیرد!!

پ.ن (2): کتاب "سه شنبه هاباموری" اثر میچ آلبوم ؛حکایتی واقعی ازگفتگوهای میچ آلبوم با استادش ( موری شوآرتز)که  مبتلابه بیماری کشنده  ای ال اس بوده وواپسین روزهای زندگی خودرا سپری می کند....